مویرز: آیا شما یک قهرمان اسطوره ای مطلوب دارید؟
کمبل: هنگامیکه نوجوان بودم دو قهرمان داشتم. یکی از آنها داگلاس فیربنکس [هنرپیشه آمریکایی دهه 1920] و دیگری لئوناردو داوینچی بود. دلم میخواست آمیزه ای از این دو باشم. امروزه به هیچ وجه یک قهرمان منحصر به فرد ندارم.
مویرز: جامعه ی ما چنین چیزی دارد؟
کمبل: داشته و او عیسی مسیح بوده است. سپس آمریکا مردانی مانند واشنگتن و جفرسون و بعدا دانیل بون داشته است. اما امروزه زندگی پیچیده است، و چنان به سرعت تغییر میکند که هر چیزی پیش از آنکه استقرار پیدا کند، کنار گذاشته میشود.
مویرز: به نظر میرسد در دنیای امروز بیشتر افراد مشهور را پرستش میکنیم تا قهرمانان را.
کمبل: بله و این موضوع بسیار بد است. در یکی از دبیرستان های بروکلین پرسشنامهای توزیع شده و در آن از دانش آموزان سؤال شده بود، «دلتان میخواهد چکاره شوید؟» دو سوم دانش آموزان پاسخ داده بودند، «یک آدم مشهور.» آنها اصلا این تصور را نداشتند که باید از خود مایه بگذارند تا چیزی به دست آورند.
مویرز: فقط معروف بودن.
کمبل: فقط معروف بودن، شهرت داشتن - نام و اشتهار.
مویرز: اما آیا جامعه به قهرمانان نیاز دارد؟
کمبل: به گمانم بله.
مویرز: چرا؟
کمبل: زیرا انگاره های منظومه مانند لازم است تا همهی این گرایش های جدایی طلبانه را سامان بخشد، و آنها را باهم به سمت مقصدی به حرکت درآورد.
مویرز: به منظور دنبال کردن یک مسیر.
کمبل: بله ملت باید مقصدی داشته باشد تا همچون قدرتی واحد عمل کند.